- مالک شدن
- دارا شدن و به تصرف در آوردن و ضبط کردن، صاحب چیزی شدن، خداوند چیزی شدن
معنی مالک شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فوت شدن و مردن مردن هلاک شدن: (یا بیماری که اگر آب بکار دارد هالک شود)
Finance
financiar
finansować
финансировать
фінансувати
financieren
finanzieren
financiar
financer
finanziare
वित्तीय करना
অর্থায়ন করা
membiayai
finanse etmek
자금을 지원하다
kufadhili
資金を提供する
การเงิน
مالی مدد دینا
خود را شناختن، بحد بلوغ رسیدن پسر یا دختر
تلقین کردن، فهمانیدن
چیز آموخته را فراموش کردن
منع کردن، جلوگیری کردن
فشرده و مالیده و له شدن
دریافتن، فهمیدن، درک کردن
غلبه کردن، چیره شدن، پیروز شدن
بر دمیدن بر آمدن طلوع کردن برآمدن (آفتاب یا ستاره)
چیره شدن غلبه کردن پیروز شدن: مسلط گشتن: اگر جاهلی بر زبان آوری و شوخی غالب آمد عجب نیست. یا غالب آمدن برکسی. چیره شدن بر او: ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود. یا غالب آمدن در امری. چیره شدن در آن بر کسی: عفص غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن طرف
تهی شدن خالی شدن: (حاصل آن شب چنان بپا بودم (بیا سودم) کز همه مغز ها کلاک شدم)، (انوری)
دو باخته شدن (نرد) باختن در بازی نرد بطوری که حریف همه مهره های خود را برداشته باشد و شخص مقابل هیچ مهره برنداشته